بصیرباش

الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر

بصیرباش

الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر

تلفن روی پیغامگیر

دیشب بی خوابی به سرم زده بود اساسی. چی کار کنم، چی کار نکنم، گفتم یک تماسی با «اوباما» برقرار کنم، اما از شانس چیز ما، گوشی این نفله، روی پیغامگیر بود؛
- به صندوق پیام های صوتی من بدبخت بیچاره قرو مساخ خوش آمدید. از اینکه فعلا دستم بند است، متاسفم؛ عجالتا برای رکب خوردن از جمهوری اسلامی، متاثر از بیداری اسلامی، عدد یک، برای فرو کردن گاز فلفل در چشم معترضین نظام سلطه، عدد دو، برای شنیدن آهنگ پیشواز «من هواپیمامو می خوام»، عدد سه، برای عزاداری به مناسبت سالگرد 9 دی، عدد چهار و برای گند زدن به ابرقدرتی آمریکا با ذکر «صد رحمت به بوش»، عدد پنج را فشار دهید.
وقتی دیدم همچین است....

، گفتم؛ گور بابای اوباما! بعد در دلم گفتم؛ چیز در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم! القصه! به ذهنم رسید یک حال و احوالی از «ممد تمدن» بگیرم؛
- با عرض پوزش در حال حاضر برای جواب دادن به زنگ شما، پیش شرط هایی دارم! برای دست دادن به نااهلان و نامحرمان در ایتالیا، عدد وان، برای تکذیب پول گرفتن از ملک عبدالله، همان عدد وان، برای تردید داشتن درباره همه چیز، عدد توو، برای علاقه به شرکت در انتخابات، اما در عین حال تحریم انتخابات، عدد تیری یا ایلون یا هم اینکه تونل، برای رابطه زیرزیرکی با جریان انحرافی، عدد فر، برای ادا و اطوار درآوردن برای نظام، عدد فایو، و برای شنیدن صدای دشمن از اردوگاه اصلاح طلبان، عدد سیکس را فشار دهید. در غیر این صورت، با فشار دادن کلید مربع، منتظر تصمیم من برای رفع تردید در زمینه برداشتن گوشی باشید.
ما را می گویی! شاکی از این اوضاع، گفتیم زنگ بزنیم به بعضی ها، ببینیم آخه این چه وضعشه؟!
- به سیستم پیغامگیر ما (دامت برکاته!) خوش آمدید. برای عبور از بحران، عدد یک، مطلع شدن از کمک های امام به من در جریان فتح خرمشهر، عدد دو، برای شنیدن همان مواضعی که قبلا در نمازجمعه گرفته بودم، عدد سه، برای بلوتوث خواب دیشبم، عدد چهار، پی بردن به بی بصیرتی خودتان، عدد پنج، وقف دانشگاه آزاد، عدد شش، اینکه من قبلا گفته بودم این چیزها رو، عدد هفت، پیدا کردن چیزی در این دنیا به نام خانواده ما، عدد هشت، به نام شما زدن آن، توسط خودم، عدد نه، نگرانی از خطر تفرقه نیروهای انقلاب، عدد ده، تکرار همان مواضعی که قبلا در نمازجمعه گرفتم، عدد یازده، آپ کردن دوباره نامه سرگشاده در سایت، عدد دوازده، خوردن ساندویچ، همراه با «ف.ه» در خیابان انقلاب، عدد سیزده و....
از اونجا رونده، از اینجا مونده، گفتیم یک تماسی با همین مدیرمسئول کیهان بگیریم، ببینیم ایشون در جریان هست یا نه؟!
- به سیستم پیامگیر صوتی من خوش آمدید. برای باخبر شدن از جزئیات اوضاع دنیا در 150 سال آینده، عدد پنج، برای پیش بینی نتایج هر انتخاباتی، کلا(!) عدد چهار، برای دادن اطلاعات به خبرنگاران کیهان، عدد سه، برای شنیدن جوک آخر «گفت وشنود» روزنامه فردا، عدد دو، برای دیدن نیمه پنهان دشمنان، عدد یک، برای توبه و بازگشت به دامن نظام، عدد صفر، برای تأسف خوردن به خاطر عدم درج ثواب بازجویی در نظام مقدس جمهوری اسلامی، عدد منفی یک، برای...
¤¤¤
همون نصف شبی از خانه زدم بیرون و با اولین توله شیری که سر راه دیدم، نشستم درد دل. به این شیر نوجوان گفتم: چی شده که راه به راه، ما داریم شیر می بینیم؟! نه به اونکه داشت چیزتون منقرض می شد، نه به اینکه حالا دارین گله به گله جلوی چشم مون مانور می دین؟! این بچه شیر به من گفت: اگه آمریکا به مخیله اش هم حمله به ایران خطور کند، ما گربه ها هم برای دشمن، شیر می شویم!! من به او گفتم: «آن یکی شیری است اندر بادیه، این یکی شیری است اندر بادیه؛ آن یکی شیری است که آدم می خورد، این یکی شیری است که آدم، می خورد»، حالا تو کدومشی؟! که این شیر، از این سوال من ناراحت شد و رفت! من هم برگشتم خانه و دوباره شماره اوباما رو گرفتم:
اوباما: بفرمایین!
من: سلام. من RQ170 هستم!
اوباما: تو الان کجایی بی معرفت؟!
من: پیش شهاب 3 هستم. جای شما خالی!
اوباما: تو چرا قبل از اینکه به دام ایرانی ها بیفتی، خودکشی نکردی؟!
من: آخه در اسلام و جمهوری اسلامی، خودکشی حرامه! فعلا دیگه حال ندارم؛ به «زنبیل»، سلام برسون، بگو؛ پشت چیزش رو دید، منو هم می بینه!! راستی! شهاب 3 باهات یه کار واجب داره...
¤¤¤
نالوطی، قطع کرد!
حسین قدیانی

نظرات 2 + ارسال نظر
وحید دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 00:22

بسیار زیبا بود اساسی حال کردیم خدا قلمشو برامون نگه داره

حمید دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 22:02

لایک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد